شما یک بدن دریافت کرده اید؛ چه از آن خوشتان بیاید و چه خوشتان نیاید، وظیفه دارید در طول دوره از آن محافظت کنید.
شما در تمام مدت در حال یادگیری هستید؛ زندگی مدرسه غیر رسمی شما است.
اشتباه مفهومی ندارد؛ تمام اشتباهات به منزله واحدهای درسی برای شما هستند.
درسها تکرار میشوند تا زمانیکه به طور کامل آنها را بیاموزید؛ یک درس به روشهای مختلفی به شما تدریس میشود تا زمانیکه آن را کاملا از بَر شوید، هر وقت درسی را آموختید، میتوانید وارد درس بعدی شوید.
آموختن درسها، تمامی ندارد؛ هیچ بخشی از زندگی نیست که شامل درسی نباشد، اگر شما زنده هستید پس هنوز درسهایی هست که باید بیاموزید.
“آنجا” بهتر از “اینجا” نیست !!!
هر زمانیکه “آنجا” برای شما تبدیل به “اینجا” شود، شما دوباره یک “آنجا”ی دیگر پیدا میکنید که از “اینجا” بهتر خواهد بود. پس هیچوقت “آنجا” بهتر از “اینجا” نیست…
بقیه مردم آئینههایی هستند که ابعاد دیگری از وجود شما را نمایش میدهند؛ هیچ چیزی در دیگران نمیتواند برای شما خوشایند یا زننده باشد مگر اینکه، منعکس کننده چیزی باشد که شما درباره خودتان نسبت به آن احساس خوشایند یا زننده ای دارید.
این به شما بستگی دارد که چه چیزی از زندگیتان میسازید؛ تمام ابزارها و منابع در اختیارتان گذاشته شده است، اینکه شما چه چیزی درست میکنید به شما بستگی دارد، انتخاب با شماست.
آگاهی شما در درون شما قرار دارد؛ تنها کاری که شما باید انجام دهید، شنیدن، دیدن و ایمان داشتن است!
شما تمام چیزها را در زمان تولد فراموش میکنید؛ اما میتوانید آنها را با باز کردن مارپیچ دوگانه آگاهی درون، به خاطر بیاورید.
دکتر شری کارتر اسکات
کتاب : اگر زندگی بازی است، اين قوانينش است