هر پیوند مهم انسانی (روابط نزدیک زن و مرد)
Every important human bond activates many levels of the personality, and some of these levels are unconscious and unrecognised. All of us bring our own inner issues and preconceptions into a relationship with another person.
A relationship involves not only the chemistry between the two personalities, but also our unconscious images of what it is to be a man or woman. The inner images of man and woman which we all carry are really pictures of our own needs, expectations and potentials.
And each deep relationship we encounter in life could activate a quite different aspect of our inner world, presenting us with very different challenges and bringing very different responses out of us.
هر پیوند مهم انسانی (روابط نزدیک زن و مرد) بسیاری از سطوح شخصیت را فعال میکند که بعضی از این سطوح، ناخودآگاه و غیرقابل تشخیص هستند. همهی ما، با مسائل و پیشفرضهای درونی خود، وارد رابطه با فرد مقابل میشویم.
یک رابطهی مشترک، نهتنها شامل کشش یا جاذبه بین دو شخصیت است که تصاویر ناخودآگاهی هر کدام از آنها راجع به زن و مرد مقابل را هم شامل میشود. تصاویر درونی از زن و مرد که ما حمل میکنیم، تصاویر واقعی از نیازها، انتظارات و پتانسیلهای ماست.
هر رابطهی عمیقی که در زندگی با آن روبرو میشویم، میتواند جنبهی کاملا متفاوتی از دنیای درونیمان را فعال و ما را با چالشهای کاملا متفاوتی رو بهرو کند و از درونمان پاسخهای بسیار متفاوتی بیرون بکشد.
توضیح: منظور نویسنده از تصاویر درونی زن و مرد بیرونی، همان تصاویر آنیما و آنیموسیست که از انتظارات، نیازهای روان و پتانسیلها یا نقاط قابل رشد از وجود نشآت میگیرد که ما روی جفت مقابل، فرافکنی میکنیم و عاشق او میشویم. یعنی هر مرد یا زن، عاشق زن یا مردی میشود که شبیه تصاویر درونی او به نظر میآید و دارای صفاتیست که آن فرد طالب و نیازمند داشتن همان صفات برای خود است که چون در خود ضعیف دارد بر روی زن یا مرد مقابل فرافکنی میکند.
اینکه “به نظر” میآید به این مفهوم است که گاه فقط به نظر میآید و فرد مقابل واقعا همهی آنچه میخواهیم را ندارد و یا اینکه تصاویر مورد نظر ما بیش از حد خدایگونه و غیر واقعی هستند.
توضیح این فرایند جالب و پیچیده از نظر پروفسور یونگ و پیروانش اینگونه تعبیر میشود:
از آنجاییکه روان ما در تمامیت است و همه صفات را داراست و ذهن از محتویاتش خبر ندارد و از طرفی ما برای رسیدن به کمال، نیاز به کامل شدن و نیروهای بالقوهای (پتانسیل) داریم که باید به فعلیت برسند، این صفات و نیروها که در ما ضعیفتر هستند بر روی افرادی با همین صفات اما قویتر، فرافکنی میشوند.
به طور مثال مرد مدیر مقتدری که درس رشدی او، داشتن کمی مهر، انعطاف و نرمی یا فرمانبرداری بیشتر است عاشق دختر معصوم آرام منعطفی میشود که صفات دیگری از جمله عدم مسئولیتپذیری یا وابستگی هم دارد و برعکس این حالت هم برای همین دختر معصوم متزلل میافتد، اما به وقت عاشقی این افراد نمیتوانند مشکلات دیگرِ رابطه را هم ببینند. راه حل هم باز کردن چشم است برای ضعیف دیدن برخی صفات خود و تقویت آنها و دیدن باقیِ صفات فرد مقابل برای پیش بینی آینده. ضمن اینکه نه عاشقی بد است نه فرافکنی، مهم گرفتن درسها و پیدا کردن راه رشد و جفتِ مناسب است نه جفتی که فقط شبیه تصاویر درونی ماست.
پ.ن: نمیدانم نویسنده کیست اما در سایت سایکو آسترولوژی از نئویونگینها مشغول مطالعه بودم به این مطلب رسیدم که جالب بود و با سپاس از راهنمایی استاد مخبر، ترجمهاش کردم. ضمنا در تحقیق برای معنای روانشناختی شیمی (chemistry) متوجه شدم به معنای کشش و سازش روحی و بدنیست که جفتها به یکدیگر خصوصاً در اولین ملاقاتها دارند.
عاطفه برزین