فیلم شاترآیلند از آن فیلم هاییست که مخاطب با دیدنش ممکنست به خود شک کند و در تعلیق دیوانه یا عاقل بودن، بماند!
به دلیل تعلیقهای مکرر فیلمنامه و فراز و فرودها و باز ماندن پایان فیلم, “تعیلق” هم به عقیده من نام مناسبی برای جزیره شاتر میتواند باشد.
اما آنچه فکر مرا بیش از دیگر موضوعات در این فیلم به خود جلب کرد آنیمای بیمار و آلوده مارشال(لئوناردو دیکاپریه) بود که در پایان به او گفته شد تو دائم الخمر بودی و همسرت فرزندانت را کشت و غرق کرد…
دائم الخمری و بی توجهی به همسری که از مدتها قبل به شوهرش گفته که مشکل روانی دارد و حشره ای در مغزش او را آزار می دهد, از نشانههای بی توجهی به آنیمای درونست از طرفی مکررا و در صحنههای مختلف، دخترش، او را صدا میزند و میگوید مرا نجات بده چرا نجات نمیدهی؟ اینکه نمیگوید چرا نجات ندادی و فعل گذشته به کار نمیبرد یعنی هنوز وقت هست که به آنیمای درونت بپردازی و او را دریابی…
آنیمای درون که معمولا به شکل زن در نمادها خودش را نشان میدهد، حاوی پیامهای زیادیست که از ابتدای فیلم توسط زنی با گردن بریده و دندانهای یکی درمیان شکسته تعجب مارشال( دکاپریه) و بیننده را جلب میکند و از طرفی وجود زنهای مختلف با اشکال گوناگون و از همه مهمتر راشل دختر او که بیانگر کودک درونیست که به او توجه نشده نیز نشانی از وجوه مختلف آنیما هستند.
نکته دیگر، راجع به همسر مقتول یا قاتل فرزندان مارشالست که شاید زنی هرا تایپ بوده با عشق به همسری که مدتهاست از او دورست و به او توجهی ندارد و این تیپ از زنان وقتی همهی خود و زندگیاشان را در همسر به طور ناخودآگاه و ناآگاهانه تعریف می کنند, اگر بیماری روانی و عدم آگاهی داشته باشند ممکن ست هرکار غیر عادی حتی وحشتناکی را انجام دهند که چه بسا کشتن فرزندان باشد و صد البته از آنیموس ضعیف و بیماری ناشی میشود که بر روی همسر فرافکنی میگردد…