«شفاء خود یا دیگری؟!»
همهی ما از وقتی سر از تخم کودکانه در آوردیم این سوال مدام تو ذهن و بیانمون چرخیده که چرا به دنیا اومدیم، هدف از خلقت انسان یا من چیه؟ یا چه طور میشه زندگی بهتری داشت و سلامت جسم و روان از کجا و چه طور به دست میاد؟
خیلیها هم، انواع دورههای تحلیل و خودشناسی رفتن و یا دانشگاه، تا شاید و باشد که بتونن به همین دست آوردها برسن و آرزو داریم که برسن و بعدترش هم دست یاری بدن به هر کی خواهانشه…
“اما”…
اخیراً بمون یاد دادن سعی کنیم کمتر از کلمه اما استفاده کنیم، چون”اما” محدودیت میاره،”اما” میخواد بگه همه چی کشک الا اونی که میخوام بعد از “اما” بگم!!! و فقط همین مهمه، ولی اینبار میخوام بگم، این “اما” یعنی همهی تجاربِ قبل مهم بوده، همهی دورهها، همهی کتابهایی که خوندیم، حتی همهی درسها و تجربههای دانشگاهی و حتی خود زندگی، خصوصاً مشکلات عجیبی که برای حل هر کدوم، پوستمون کنده شده و گاهی چقدر به مرز جنونِ نا امیدی رسوندنمون…
“و” (به جای اما) برای من دورهی بسیار بسیار جالب “اقتصاد زیست انرژی” اثر ماندگار تحقیقی تجربی دکتر فرزاد گلی که به نام ایشون ثبت شده و در کالیفرنیا هم تدریس میشه که این افتخار ایرانی هست، شیرهی بیبدیل خِرَدی بود که به جانِ دل نشست و در همون حضورهای اولِ “اقتصاد تن” به تنم یاد داد، مراقب سلامتیش بیش از قبل باشم، بش توجه کنم و یادم باشه این امانتِ تن، قراره روایتی از من رو بهتر از قبلش شکل بده (چرا که واضحه بخشی از روایت من، از قبل شکل گرفته بوده و قصهای خاص خود داشته).
و این تن ما، قراره روایت و نگاه و برداشتی از کُل را، همسو و همآهنگ یا “همقصد” با هستی کنه که تا شفاء نیابه، امکان قراری برقرارِ آهنگِ کل، نداره!
شفایی که شاید تا به حال ازون غافل بودیم که سلامت بگی_نگی ما از اول هم وجود داشته، ولی خود یا عزیزا و روایت زندگیمون، و همه با هم، مانع این همسویی شدهایم!
تا اینجا، خلاصهی فوق، چکیدهی هدف دورهی اقتصاد تن و روایت بود اما قبل از اینکه برم سراغ اقتصاد رابطه، شاید بد نباشه بگم معنای “اقتصاد و بِهی شدن” چیه؟
اقتصاد بهتر زیستن یعنی: تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود، به نحوی که منجر به رضایت و لذت با دوام بشه. اقتصاد یعنی دریافت سود با صرفه. سودی که آدمها حتی اگه دانش و سواد کمی هم داشتهباشن باز هم به دنبال این رضایت و شادمانی اصیل و واقعی هستند و ممکنه از راههایی چون سلامتجویی یا عجین شدن با طبیعت و همراهی با خودی اصیل، بدون عبور از هیچ کلاس، دوره، درس، عرفان و یا حلقه، بهش رسیده باشن!
خوب حالا وقتشه بریم سراغ بخش مهم دیگهای که از بدو تولد همه درگیرشیم، «رابطه و دیگری»!
این که روایتِ من بدون دیگری، هیچ معنایی نداره حتی پروسه تفرد (یونگ جان) هم با دیگریها معنا پیدا میکنه و هیچ فردی بینیاز به تعامل نیست پس به یقین، ارتباطها قاعدههایی داره و باز هم باید اقتصادی عمل کرد تا هر دو طرف این رابطه، به لذت و همسویی برسن و…
و طبعاً رابطه از هر جهت و قبل از هر جهت، به سلامت تن و بعد تنها نیاز داره، سلامتی که میتونه رابطه رو نه تنها نگه داره بلکه رشد و ارتقاء بده به سمتی که از همآهنگی با خود، با همدیگه و با هستی و طبیعت، لذت ببرن و باز هم صد البته، این همآهنگی و قصد، جز برای لذتِ بادوام، آسایش و تنفس در فضایی پاک، نمیبایست قدم دیگهای برداره!
دنیا همینجوری هم پُره از ناهماهنگی و آلودگی صوت و ماده و هوا، ما آلودهترش نکنیم با حرفا، ناسپاسیها و از همه مهمتر با دودِ نا سالم ذرههای تن.
تنی که فقط خودِ تنهاش نیست و به عزیزا، طبیعت و محیط پیرامونش متصل هست!
بیاییم برای خودخواهی خودمون هم که شده، دگرخواهی رو فراموش نکنیم که هیچ خودی بدون دیگری نمیتونه و نخواهد تونست به لذت و رضایت برسه،
و یادمون باشه هر رابطهای که به سختی بهدست میاد مراقبت میخواد. مراقبت از تن، روایت و دیگری، در جهتِ قصد پاکِ همسویی و سعادت…
#عاطفه_برزین
با برداشتی از دوره #اقتصاد_زیست_انرژی دکتر #فرزاد_گلی #فلوشیپ_روانتنی