دوست داشتن دیگران کار زیادی نمیخواهد اگر خودت را دوست و قبول داشتهباشی.
دوست دیگران بودن، معرفتی ساده با حواس جمع میخواهد که یادت بماند، همهی آدمها دل و شعور دارند و به یقین قدر مهر تو را میدانند فقط و فقط اگر بتوانی قدر مهر خودت را به همان اندازه که هستي، به همان اندازه که دل میدهی به خودت، بدانی.
آدمها دل دارند و شعور و میفهمند تو آنها را برای خودشان میخواهی یا برای پیدا کردن خودت در آنها؟
یا برای زیر و زبر کردنشان تا ته مایههای سرکوب و لعنت را تقسیم کنی با آنها یا ضعفهایت را چادر بکشی سرشان؟!
آدمها به خدا دل دارند و قدر عشق خالص، مهر، دوستداشتن و هر واژهای که از این تبارِ دوستیست را میدانند چون ریشهی همهی اینها صفاست و خلوص و عشق و مهمتر از همه صافیِ صداقت، که آدمهای دلدار باشعور قدر این صفای صاف را میدانند.
کافیست کمی با خودت صادق باشی و خودت را باور کنی که اگر هنوز بهترین نشدی، میتوانی بهتر باشی. که اگر هنوز خود بلورین درونت را نشناختی، میتوانی بشناسی.
دوست داشتن دیگران کاری ندارد اما شناختن خودت کمی سخت و تیغدارست و شعار دادنی نیست، این را وقتی خواهی فهمید که دوستان زیادی داشته باشی که از ترس یا گرفتن تایید، مجیزت را نمیگویند که تو را برای آن میخواهند که خودتی و خودت را همانگونه که هستی دوست داری.
که صافی و ساده،
به رنگ بلورین همان آدمهایی که دل دارند و شعور و خودشان را دوست…
و این چرخه میچرخد و مهر افزون میکند و آدم اضافه!
#عاطفه_برزین