میخوام باز دلنوشته بنویسم از اونا که تا ننویسم انگار یه چی گم کردم و دلم باز نمیشه. عادته دیگه. هر کی یه آرومِ قراری داره یه مخدر برای وقتهای بیقراری…
این روزا هم مثل باقی روزا که اما مشغولترم به زندگی که فکر درگیرتره از حِیث چند موضوع و طبعاً در چنین روزهای پُر و پیمونی، اسباب خوشحالی را میقاپم اگه تو هوا بچرخه،
و اگه این حس یا اسباب خوشحالی تایید بده یا مطمئن کنه به صحت راه و راههایی که میروم یا رفتهام، سرمستیاش، بار بیقراری و دلهرهها رُ دوصد چندان کم میکنه میذاره کنار شومینهی آخ جوونها…
خواستم بگم گرچه خیلی مهم نیست کی از ما انتقاد میکنه و کی تعریف، که مهم درسی هست که باید بگیریم اما وقتی آدمی ازتون ایراد میگیره یا تحسینتون میکنه که نه نیازی به جلب توجه شما داره و نه قصد تصاحب روح و جسمتون رو و یا اصلا همجنس خودتونه، آدمی که سرد و گرم کشیدهست و تجربه ناب و خرد داره و نه سواد و دانش خالی خالی، حرفاشُ به جون بخرید، تعاریفش بشه صفای روح و بالابرنده عزت نفستون و دلگرمی برای رفتن و رفتن…
روشن شدن ایراداتون هم بشه راه سریعی برای رشد و تکامل، انگیزهای برای بیشتر آموختن…
میخوام بگم همیشه مراقب اونایی که بیخودی ازمون تعریف میکنن و اونایی که بیخودی ایراد میگیرن هم باشیم یادمون باشه سلیقهها برای پسند رفتار، نوشته و مرام ما متفاوته و قرار نیست همه ما رو باور کنن یا لایک بزنن، قرار نیست به سفارش سلیقهی اونا، زندگی کنیم، حرف بزنیم یا دستورالعمل اجرا کنیم.
گاهی اصلا آدم مقابل با سایه یا تصورات خودش درگیره و ربطی به نگرش ما نداره یا اینکه ما هیچکاری برا بهبود کمال و روان خود انجام نمیدیم، انتظار بیجا هم داریم.
گاهی هم اشکال از تصورات ماست که تایید همه عالم و آدم رُ یه جا میخوایم و این یه حرف زوره!
بیخیال همه دنیا با همین یه ذرهای که داریم سعی کنیم مادهی آرام دل و قرار رُ پیدا کنیم. تایید گرفتن هم هیچ کار ناشایستی نیست، فقط یه تفاوت کوچولو بین درونگراها و برونگراهاست،
بیایم به هم بدون غَرَض و مرض تایید و عشق بدیم، همین که چشم دیدن خوبیای همُ داشتهباشیم یه عالم، آرامِ قرار درست کردیم، هم برای دل خودمون هم دل دیگرون!
دلهای زیبا و پذیراتون، پُر جلا، برقرار و صیقلیتر باد
عاطفه
زمستون 93