وقتی خشمگین میشیم، رفتاری میکنیم یا تصمیماتی میگیریم که اغلب بهترین نیستند و گاه به زیانمانند. پس بسیار ضروری هست که برای رسیدن به خرسندی( یا همون باصطلاح خوشبختی؛ واژهای که معنی دقیق و مصداق عینی روشنی نداره) خشم خودمون رُ کنترل کنیم.به این معنی که اجازه ندیم این خشم باعث شه واکنشی نشون بدیم که به نفعمون نباشه. به عبارت دیگه، باید توجه کنیم که خوب زندگی کردن نیاز به یک سری مهارتها داره و یکی از مهمترین این مهارتها، مهارت در کنترل خشمه. اولین قدم برای کنترل خشم مثل هر مشکل دیگهای، شناختن ماهیت اونه. خشم یه مفهوم انتزاعی هست، برای همین برای شناختنش بهتره اول به مفهومی عینی تبدیلش کنیم تا بشه درک بهتر و روشنتری ازش پیدا کرد.
گمانم بشه مفهوم انتزاعی خشم رُ با معنی عینی “پرخاش” تا حد زیادی همسان دونست. چون خشم اغلب به صورت پرخاش بروز پیدا می کنه. البته نه “پرخاش” به معنی عامیانهاش که پریدن و دعوا کردن رو تداعی میکنه. پرخاش به معنای دقیق روانشناختی که بصورت زیر طبقه بندی شده و خیلی جالبه.
بهتره به این جدول دقت کنیم. وقتی ببینیم پرخاش به چه رفتارهایی قابل اطلاقه، در نتیجه تصور بهتری از مفهوم خشم پیدا میکنیم، بعد شاید حوصله کردیم و رفتیم تو مبحث کنترل خشم. نرفتیم هم مهم نیست همین که آدم بدونه حتی سکوتش اگه بیجا باشه، یه رفتار پرخاشگرانه هست خیلی به خودآگاهیش در پندار و رفتار کمک میکنه، آگاهی همیشه مؤثرترین کلید تغییره… “رضا باقری” …
پ.ن: حتی سکوت و نرمی آدمای ساکت و آروم دلیلی برای خشم نداشتن اونا نیست و ممکنه به شکل پنهان این خشم از درون باعث افسردگی اونا و یا خیلی جاها درونگرایی مانع گرفتن حق وُ حقوقشون بشه و چون هیچ نیرو و انرژیای از بین نمیره این خشم هم از بین نمیره و جایی خرابکاری میکنه…
برای کنترل خشم پیشنهاد میشه به خلاقیت مانند نوشتن، مجسمه سازی، نقاشی و یا گرفتن درایتمندانه حق و حقوق و اخذ دستآورد و یا حتی کنار کشیدن از درگیری.
عاطفه برزین