اهمیت صداقت به عنوان سلول اصلی دریافت آگاهی و طبعاً تداوم دهنده راه رشد
قبل از توضیح به قسمت کوتاهی از مکالمهی “دکتر نیوتن” روانشناس با فردی که در حال هیپنوتیزم و دارای روح نسبتاً آگاه و پیشرفتهایست، توجه فرمایید:
_ ما در زندگیهای زمینی از مغز فیزیکی مشخصی برای پیشبرد خودمان استفاده میکنیم اما در هر حال صداقت هر شخص، نیروی محرکه او میشود.
دکتر ن_ پس منظور تو از خصوصیات هر روح، همین میزان صداقت آنهاست؟
_ صداقت، یکی از خصوصیات هر روح میباشد و انگیزه و اشتیاق برای هر روح یک موضوع درونیست اما این عامل در زندگیهای مختلف متفاوت میباشد.
دکتر ن_ میزان صداقت در امر پیشرفت تا چه حد موثر است؟
_ این هم قسمتی از انگیزه و اشتیاق است. صفت صداقت، انگیزه میشود که فرد در مسیر تکاملی خود به سوی شناخت و آگاهی کامل پیش برود و راهی را که به مبداء منتهی میشود طی کند.
دکتر ن_ اگر تمام انرژی تفکر از یک مبداء سرچشمه میگیرد پس چرا صداقت و سایر خصوصیات هر روح متفاوت است؟
_ چون تجربیات هر زندگی زمینی، وضعیت اولیه روح را تغییر میدهد و این بستگی به اَعمال هر فرد دارد. زندگی زمینی وسیله مهمیست بعضی روحها سریعتر پیشرفت میکنند و به کسب تواناییهای مختلف خود نائل میشوند. اما نهایتاً همهی ما باید این مسیر تکاملی را طی کنیم. زندگیهای متوالی فیزیکی سبب میشود که ما در شرایط مختلف بتوانیم خودیت واقعی خود را پرورش دهیم.
دکتر ن_ پس به دست آوردن شناخت و آگاهی تنها هدف زندگی در این جهان است؟
_ بله و نه تنها در این جهان بلکه در هر عالَمی!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نکته بسیار جالب و چه بسا بدیهی که از این مکالمه واقعی بین دکتر نیوتن و فردی که به زمان گذشتهای که روح در برزخ و لینک به جهانی دیگرست، هیپنوتیزم یا هدایت شده، میتوان دریافت کرد “صداقت” به عنوان سلول اصلی دریافت آگاهی و طبعاً تداوم دهنده راه رشد چقدر اهمیت دارد.
با این حساب هر آنچه باعث رشد معنوی و حتی مادی ما میشود که مسلماً تاثیر پذیری زیادی از رشد آگاهی مثبت (نه علم بدون خرد) درونی شدهی ما دارد از کانال صداقت میگذرد.
موضوعی که به زبان ساده همان راستگوییست و ربطی به ساده لوح بودن و افشای راز و رمز شخصی فرد یا دیگران ندارد و با گفتن همهی واقعیتی که جزء حریم شخصی هر فردست نباید اشتباه گرفتهشود.
شاید صداقت یعنی حتی با خودمان رو راست باشیم و نقایص و نقاط قوت خود را همزمان با هم بپذیریم و سهم خود را از کائنات به درستی باور کنیم چه وقتی ناتوانیم یا خطاکار و چه وقتی که توانمندیم و به حق در رفتار.
صداقت یعنی برای رفع نیازهای ساده یا پیچیده، متوسل به دروغهایی که گاه از نظر ما شوخی محسوب میگردد، نشویم.
با این وصف به نظر میرسد حتی استفاده از تکنیکهای (NLP) در تجارت و یا روابط شغلی، سازمانی و از همه خطرناکتر در روابط عاطفی، میبایست با توجه و وسواس بیشتری صورتپذیرد و یا گاه اصلاً انجام نشود چرا که به قول اهل خرد، بعضی امور حتی اگر به اصرار ما به وقوع بپیوندند، برکت ندارند و این بیبرکتی حاصل عدم صداقتهای ریز و درشتیست که متاسفانه در اغلب رفتارها وجود دارد و مشکل ساز راه رشد و رسیدن به تکامل و آگاهی و صد البته وقوع آزمایشات سختتر میشود!
“عاطفه برزین” اسفند ماه 93