بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
عاطفه برزین
  • صفحه اصلی
  • درباره سایت
  • خدمات
    • مشاوره‌ روانشناسی
    • مشاور _ مربی (coach)
    • استعدادیابی درسی و شغلی
    • مشاوره‌ سازمانی
  • روان شناسی
    • ارتباط ، انتخاب
    • روانشناسی نوین
    • روانشناسی عمومی
  • تیپ شناسی
    • اینیاگرام
    • کهن الگو (آرک تایپ)
  • نقد
  • ادبیات و هنر
    • شعر
    • نوشته‌ها
    • هنر
      • گلدوزی
      • نقاشی
  • رو به رو
  • تماس با من
  • صفحه اصلی
  • درباره سایت
  • خدمات
    • مشاوره‌ روانشناسی
    • مشاور _ مربی (coach)
    • استعدادیابی درسی و شغلی
    • مشاوره‌ سازمانی
  • روان شناسی
    • ارتباط ، انتخاب
    • روانشناسی نوین
    • روانشناسی عمومی
  • تیپ شناسی
    • اینیاگرام
    • کهن الگو (آرک تایپ)
  • نقد
  • ادبیات و هنر
    • شعر
    • نوشته‌ها
    • هنر
      • گلدوزی
      • نقاشی
  • رو به رو
  • تماس با من
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
عاطفه برزین
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

فکر می‌کردیم

25 خرداد 1394
در ارتباط ، انتخاب

ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﮐﺎﻣﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ؛ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺣﻔﻆ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﺍﺳﺖ …
ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻨﯿﻢ؛
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ …
ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﻫﻤﻪﯼ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﻮﺩ؛
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﺎ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؛ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ …
ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﻣﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ؛
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﻧﯿﺎﺯ داشتیم…
ما فکر می کردیم مرد باید قوی باشد و از زن مراقبت کند؛
نمی دانستیم قرار است که ما از یک دیگر مراقبت کنیم….
ما فکر می کردیم اگر به دنبال اهداف شخصی و رشد خود باشیم بی وفایی است؛ نمی دانستیم بیش از حد به حریم یک دیکر وارد شدن چقدر می تواند خفقان آور باشد…
ما فکر می کردیم وقتی طرف مقابل رشد کند، تهدیدی برای دیگری است؛ نمی دانستیم هر کدام آن قدر خوب هستیم، که احساس تهدید شدن نکنیم…
فکر می کردیم هر کس در خواست کمک کند ضعیف است؛ نمی دانستیم همه به کمک نیاز دارند..
فکر می کردیم پول ما را ایمن می کند؛ نمی دانستیم که امنیت؛ یعنی بدانید که می توانید زندگی تان را بسازید، و در کنارش مادیات هم قرار دارد..
فکر می کردیم دیگری به ما عشق نمی ورزد؛ نمی دانستیم که ما عشق او را احساس نمی کنیم و نمی پذیریم…
او گمان می کرد من خوشحالم نمی دانست چقدر ترسیدم…
من گمان می کردم او خوشحال است؛ نمی دانستم چقدر ترسیده است…

ما نمی دانستیم…
ما فقط نمی دانستیم…
خیلی چیزها بود که نمی دانستیم…

بر گرفته از کتاب “ﺑﺎﺧﺘﻦ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ، ﯾﺎﻓﺘﻦ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ”
ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ : ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺟﻔﺮﺯ
ﻣﺘﺮﺟﻢ : ﻋﺰﺕﺍﻟﻤﻠﻮﮎ ﺷﻬﯿﺪﯼ

نوشته قبلی

رنگ آسمان

نوشته‌ی بعدی

گاهی شوک برای رابطه لازم است!

نوشته‌ی بعدی

گاهی شوک برای رابطه لازم است!

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه های سایت

“پروتکل روانشناختی مديريت بحران”

قبل 3 سال

“ذهن بقاء، مغزعشق”

قبل 3 سال

میل به جاودانگی

قبل 4 سال

آبستن زندگی (تالی)

قبل 4 سال

فروتنی چیست؟

قبل 5 سال

خدای شور و مستی

قبل 5 سال
عاطفه برزین

در این سایت سعی شده است تا با در اختیار قراردادن تألیفات سرکار خانم برزین، نگاهی نو از منظری متفاوت بر رفتارهای انسانی انداخته، دلایل و راه حل‌های آن را نیز به بوته نقد بگذارد.

شبکه های اجتماعی

  • درباره سایت
  • مربی
  • اطلاعات تماس

کلیه حقوق این سایت متعلق به عاطفه برزین است. استفاده از مطالب سایت تنها با ذکر منبع مجاز است. Copyright © 2014 - 2023
design by Sepanj

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • abztest
  • استعدادیابی درسی و شغلی
  • درباره سایت
  • صفحه اول
  • مشاور _ مربی (coach)
  • مشاوره‌ روانشناسی
  • مشاوره‌ سازمانی

کلیه حقوق این سایت متعلق به عاطفه برزین است. استفاده از مطالب سایت تنها با ذکر منبع مجاز است. Copyright © 2014 - 2023
design by Sepanj