• صفحه اصلی
  • درباره سایت
    • معرفی
    • گواهینامه‌ها
  • روانشناسی
    • ارتباط انتخاب
    • به‌گشت
    • روانشناسی اجتماعی
    • مشاوره برند
    • روانشناسی سازمانی
    • تیپ شناسی شخصیت
      • تیپ‌های شخصیتی آرک‌تایپی
      • اینیا گرام
      • MBTI
  • نقدها
    • فیلم
    • کتاب
  • صدا و تصویر
  • اخبار
  • ادبی
    • داستان
    • شعر
    • هایکو
    • نوشته‌ها
  • صفحه موفقیت
  • خدمات
    • فعالیت‌های تجاری
    • مشاوره استخدام
    • دوره و کارگاه‌های آموزشی
    • مشاوره با تکنیک رمزواژه
  • ارتباط با ما

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

"پروتکل روانشناختی مديريت بحران"

انرژی پزشکی، دانش مطالعه تندرستی

«شفاء خود یا دیگری؟!»

آشنایی با باور

تعصب

تیپ

تکنیک باورسازی

انتقال دهنده عصبی

دومینوی هستی

قضاوت سالم یا ناسالم؟

پایان دادن به بارداری (سقط جنین)

بازی‌های کامپیوتری و کودکان

بزرگ شدن

هویت

تجسس در روابط

"توجیه واژه‌ها"

تیپ شخصیتی شما؟

تجربه‌‌ی پس از مرگ

اتمام ناتمام‌ها

پیش‌بینی رفتار

شخصیت سوسیاپت

پیشی‌بگیر

هیولای ترس

اینجا ایران

سهم ما

رونمایی کتاب‌ ها

بازی شفاف

راضی شدن

خودت را...

فراموشی

کودک گناهکار

تاج خاردار

جنگ

عقده‌ غیرت

انجام کارها

تبلیغات فراآگاهانه

طناب

بُرد ذهنی

دانش یا خرد؟

خودخواهی مقدس

حریم

تصمیم گیرندگان کدامند؟

آغاز زندگی

تورم هویت

زندگی خالی

خوشبخت تنها

راه فردیت

درِ خانه

حل دعوا

راه‌هایی کوتاه برای کمال‌طلبی

فروتنی چیست؟

عاقبت کارما؟

تمدن عشق

همسویی

اختلاف سن در رابطه زوجین

خودکارآمدی

منِ آن، منِ تو

سرسره‌ای رو به شهر زمخت‌ها

فرار از ترجیح روانی

دوره آموزش تربیت مربی و مشاور با فرآيند درمانگری

اسمش را نیاور

فرصت‌طلبی

اعتماد یا بی‌اعتمادی؟

زن ذلیل

خودشکوفایی مزلو و یونگ

شانه‌های قوی

خفته‌گان سرزمینم

محبت نسیمِ خواستن تو

عارف عاشق

لیبیدو

زن واقعی مرد واقعی

عشق از دیدگاه لاکان

گاهی شوک برای رابطه لازم است!

فکر می‌کردیم

ارتباط سالم

خیانت

شیمی آدم‌ها

عشق دائمی

از یادمان باشدها

رابطه‌ای داشتنی

خشم

صبوری با درایت

صداقت به معنای واقعی

خطر برای منیت

توطئه

کاموا مخملی

امنیت کودکی

الوهیت عاشقی

پنج لایه روان رنجوری

به شعور لذتی هم احترام بذاریم

بار سنگین رو دوشمون نگه نداریم!

خوبیا، تاریکی‌هامون

خشم چیست؟

چهچهه عاشقی

واهی

برداشت‌ مناسب

طلب خیر

تفاوت بین عشق و مهر

بت نشیم

نفس آخر رابطه

پیکان انتقاد

مرز

تقوای سیاه

تشابه در تفاوت

گره کور

تعهد در عشق

فرقی نمی‌کند مرد باشی یا زن

نشان بیماری

مربوط‌

مگه آدم چشه؟

رابطه مناسب

کاش

سلامت رابطه

آفرودیت Aphrodite الهه بانوی عشق

  • چاپ - پست الکترونیکی
آفرودیت Aphrodite  الهه بانوی عشق

 آفرودیت که در کتاب به فارسی ترجمه‌نشده (بخش اول)

 

پیش‌نویس:
برای دریافت بهتر کهن الگوها، می‌بایست بخش مبانی خودشناسی، مطالعه گردد تا ضرورت دانش روانشناسی تحلیلی و تیپ‌های شخصیتی احساس گردد و به درک بهتر این مطالب کمک نماید...
خدابانوی درون هر زن - اثر جین شینودا بولن
 Jean Shinoda Bolen, M.D - "Goddess in every woman

ترجمه خانم نسرین بیرق‌دار
 ایزد بانوی کیمیاگری آفرودیت Aphrodite
 

من به آفرودیت، خدابانوی عشق و زیبائی، یک گروه و طایفه جداگانه و خاصی می‌دهم که به تنهائی، شایسته‌یِ روندِ قدرت سحرآمیز و دگرگون کننده اوست.
در اسطوره یونانی، آفرودیت حضور بی‌نظیری داشت که باعث می‌شد میرنده‌ها (انسانها) و ایزدان (به استثنای سه خدا بانوی باکره) عاشق او بشوند و زندگی نو و تازه‌ای بیابند. او می‌توانست یک مجسمه را تبدیل به زنی جاندار کند در حالیکه آتنا می‌توانست انسانهای جاندار را تبدیل به مجسمه کند.
او الهام بخش شعر و سخنان شور آمیز و نماد نیروی عشق، دگرگون کننده و خلاق قدرت عشق است.
 علیرغم آنکه او کمی ویژگی مشترک با خدابانوان باکره و آسیب پذیر دارد، ولی به هیچکدام از آن رده‌ها تعلق ندارد. به‌عنوان ایزد بانوئی که بیشترین تمایلات شهوانی را داراست بی‌شک، ایزدبانوی باکره نمی‌تواند باشد; هر چند او نیز مثل آرتیمس، آتنا و هستیا هر کاری که مورد پسند خودش است انجام می‌دهد و ایزد بانوی آسیب پذیر نیز نیست; با آنکه او نیز مثل هرا، دیمیتر و پرسفونه با خدایان مرد سر و کار و فرزندانی هم دارد.
 آفرودیت هیچگاه قربانی و مظلوم واقع نگشت و هیچگاه رنج و مرارت نکشید. در روابط عاشقانه او با مردان، میل و تمنا همیشه دوطرفه بوده و او هرگز قربانی هوس‌های یک مرد نشده‌است
او به تجربه‌های عاطفی با دیگران بیش از استقلال شخصی خودش (که انگیزه خدایان باکره است) ارزش می‌دهد اما تداوم رابطه و پیوستگی دائمی با طرف مقابل را ارج نمی‌دهد (چیزی که خدایان آسیب پذیر برای آن ارزش قائلند)
او به‌عنوان یک خدابانوی کیمیاگری، گرچه با دو گروه دیگر، شباهت‌هایی دارد اما بطور غریزی متفاوت از هر دو عمل می‌کند. برای آفرودیت رابطه داشتن مهم است اما نه رابطه‌ای توام با تعهد طولانی مدت (مانند خدابانوهای آسیب پذیر) - بلکه آفرودیت به‌دنبال ایجاد رابطه است تا پس از وصال، انرژی جدیدی به زندگی بیابد. این آرکی‌تایپ یا از طریق روابط جنسی یا از طریق خلاقیت خودش را بیان می‌کند.
آنچه او در پیِ آنست با خدایان باکره متفاوت می‌باشد اما تمرکز آفرودیت نیز مانند آنان به این است که چه چیزی برای او معنا دار است و دیگران نمی‌توانند حواس او را از هدفی که دارد پرت کنند. او به مسائل منحصرا شخصی (سابجکتیو)، ارزش می‌نهد که با دست‌آورد و یا شهرت سنجیده نمی‌شود. در این زمینه (بی‌اعتنائی به شهرت و موفقیت) آفرودیت به‌طور متناقضی (پارادوکسیکالی) به هستیای ناشناس و درونگرا شبیه‌ است که ظاهراَ هیچ شباهتی میان آندو نیست ( هیچکدام به دنبال شهرت و موفقیت اجتماعی نیستند).
 هرشخص و هر چیزی که آفرودیت طلب کند در مقابل زیبائی او مقاومت خود را از دست می‌دهد و یک جذب مغناطیسی دو طرفه صورت می‌گیرد، آنگاه هر دو طرف یکدیگر را به‌طور مساوی طلب می‌کنند، هر دو یک شوق قدرتمندی برای به سوی هم رفتن، با یکدیگر در آمیختن و یکدیگر را "دیدن" و "شناختن" پیدا می‌کنند. در عین حال که این کشش می‌تواند فقط شوق جنسی باشد، اما انگیزه اصلی آن مثل یک انگیزه روحی و یا معنوی،  عمیق تر‌ می‌باشد. رابطه جنسی یک جور ارتباط یا اتحاد است. مثل رابطه زبانی و یا میل به کمال با پیوستن به دیگری. پس آنچه آفرودیت تولید می‌کند میل به شناخته شدن و شناختن دیگری است. اگر این میل به روابط جسمی بیانجامد، باروری و زندگی تازه‌ای در پی خواهد داشت. اگر این اتحاد در ذهن، دل و یا روح، صورت بگیرد، آنوقت رشد روحی، احساسی و معنوی را باعث خواهد گشت .

در عین حال که این کشش می‌تواند بطور خالص یک شوق جنسی باشد، اما انگیزه اصلی آن مثل یک انگیزه روحی و یا معنوی، عمیق تر‌ از آن است و بیانگر یک شوق برای اتحادی روحی و روانی است. واژه "درآمیختن" هم ارتباط زبانی را معنا میدهد و هم وصال با دیگری و درک کامل طرف مقابل، به منظور کمال یافتن است. پس میل به شناخته شدن و شناختن دیگری، شوقی است که آفرودیت (در انسانها) بر می‌انگیزاند. اگر این میل به روابط جسمی بیانجامد، باروری و زندگی تازه‌ای در پی خواهد داشت و چنانجه این اتحاد در ذهن، دل و یا روح، صورت بگیرد، آنوقت رشد روحی، احساسی و تعالی معنوی را باعث خواهد گشت.
 هنگامی که آفرودیت در یک رابطه متقابل تاثیر بخش می‌شود، تاثیرش منحصر به رابطه رمانتیک و یا جنسی نیست بلکه رابطه افلاطونی، رابطه عمیق روحی، دوستی‌های عمیق و پیوندها، شفقت و فهم دیگری هم از دیگر تاثیرات آفرودیت در روابط انسانی است. هر گاه رشد صورت می‌گیرد یک جرقه از خلاقیت هم درخشیده می‌شود – مثلا در معلمی، راهنمائی، مشاوره، ادیت کردن نوشتار دیگری و روانکاوی - دست آفرودیت در کار است زیرا اینگونه کارها به تنهائی امکان پذیر نیست و باید هر دو نفر را مشغول بدارد.

در اسطوره یونانی، آفرودیت حضور بی‌نظیری داشت که باعث می‌شد میرنده‌ها (انسانها) و خدایان (به استثنای سه خدا بانوی باکره) عاشق او بشوند و زندگی نو و تازه‌ای بیابند. برای "پیگ مالیون" شاه قبرس و تندیس ساز ماهر، او می‌توانست یک مجسمه را تبدیل به زنی جاندار کند در حالیکه آتنا می‌توانست انسانهای جاندار را تبدیل به مجسمه کند. او الهام بخش شعر و سخنان شور آمیز است و نماد نیروی عشق و خاصیت تبدیل بخشی آن است.
 اما آفرودیت هیچگاه قربانی و مظلوم واقع نگشت و هیچگاه رنج و مرارت نکشید. در روابط خود، احساس میل و تمنا همیشه دوطرفه بوده و او هرگز قربانی هوس های یک مرد نشده است. او تجربه های احساسی با دیگران را بیشتر از تجربه های مستقل و تنها (که تنها خدایان باکره را بر می‌انگیزاند) ، و یا تجربه‌های متصل شدن و باقی ماندن در یک رابطه (خدا بانو های آسیب پذیر) ارزش می‌نهد.
 هنگامی که آفرودیت در یک رابطه متقابل تاثیر بخش می‌شود ، تاثیرش منحصر به رابطه رمانتیک و یا جنسی نیست بلکه رابطه افلاطونی، رابطه عمیق روحی، دوستی های عمیق و پیوندها و شفقت و فهم دیگری هم از دیگر تاثیرات آفرودیت در روابط انسانی است. هر گاه رشد صورت می‌گیرد یک جرقه از خلاقیت هم درخشیده می‌شود; مثلا در معلمی، راهنمائی، مشاوره، ادیت کردن نوشتار دیگری و روانکاوی; آفرودیت در کار است.
زیرا اینگونه کارها به تنهائی امکان پذیر نیست و باید هر دو طرف را آغشته و درگیر بدارد.

کیفیت آگاهی: همچون چراغ نور افکن صحنه نمایش

کیفیت آگاهی در رابطه با آفرودیت منحصر به فرد است. خدایان باکره آگاهی متمرکز شده و آرکی تایپ‌هائی دارند که زنان را قادر خواهد ساخت تا به آنچه برایشان اهمیت دارد تمرکز کنند. پذیرشِ خدابانوان آسیب پذیر نیز با آگاهی پخش یا دیفیوز شده مرتبط است. اما آفرودیت یک خاصیت متفاوتی از آگاهی را داراست که من نامش را "آگاهی آفرودیتی" می‌گذارم. آگاهی آفرودیتی، متمرکز است اما پذیرنده است و چنین آگاهی‌ای هم به موضوعی که به آن می‌پردازد معطوف است و هم تاثیر پذیر از آنچه که مشغول به آن است. آگاهی آفرودیتی متمرکز و شدیدتر از آگاهی پخش شده و دیفیوز شده خدابانوانِ آسیب پذیر است، اما پذیرنده‌تر و با التفات و توجهی بیشتر از آنچیزی‌ست که خدابانوان باکره بر روی آن تمرکز دارند.

پس این چراغ نورافکن، نه مانند چراغی‌ست که در اتاق پذیرائی می‌درخشد و همه چیز را در شعاع خود گرم و درخشان می‌کند و نه یک نور پروژکتور لیرز مانند است. فکر می‌کنم که آگاهی آفرودیتی مانند نور چراغ تئاتر است که تنها صحنه نمایش را روشن می‌کند. آنچه که ما در این چراغ نورافکن می‌بینیم، همه چیز را با بزرگنمایی بیشتر و دراماتیک‌تر نشان می‌دهد و یا تاثیر تجربه بر روی ما را درشت‌تر می نمایاند و (در زیر چنین نوری) ما به آنچه که می‌بینیم ومی‌شنویم، واکنش نشان می‌دهیم. این نور مخصوص به ما کمک می‌کند که به لحاظ عاطفی تحت تاثیر یک موسیقی سمفونی و یا یک نمایش تئاترقراربگیریم و با کلمات، احساسات، حس‌های دریافتی و خاطراتی که به سوی ما می‌آیند پاسخ بدهیم. متقابلا صحنه نمایش هم تحت تاثیر واکنش تماشاچیان قرار می‌گیرد و با آن شور و حال، خودش را تنظیم می‌کند. آنچه که چراغ شب افروزاست همه توجه ما را بخود معطوف داشته و ما بدون هیچگونه سعی و کوششی آنچه را که باید می‌بینیم و در تمرکز خود آسوده و آرام هستیم.
هر آنچه که در زیر نور طلائیِ آگاهیِ آفرودیتی، در چهره و شخصیت تماشاچی می‌بینیم اعجاب آوراست و همچون ایده‌ای در باره طبیعت یا کائنات و یا شفافیت طرح یک کاسه چینی، الهام بخش تماشاچیان و انرژی دهنده آنان در یاری و پیوند با این حس‌هائی ست که به سوی آنان می‌آید. هر کس که تا بحال عاشق کسی و یا ایده‌ و یا شئی‌ای شده‌است، به آگاهی آفرودیتی وارد شده است.
 درشیوه عاشقی ِآگاهیِ آفرودیتی، زنانی که دارای ویژگی آرک تایپی آفرودیتی هستند چنان دیگری را جذب خود می‌کنند که گوئی او اعجاب‌انگیز و زیباترین است و همینطوراین مدل آگاهی، شیوه‌ای طبیعی در ارتباط با انسان‌ها و جمع‌آوری ِاطلاعات برای کسانی‌ست که آدم‌ها را دوست دارند و تمرکز و توجه کامل و مشتاقانه آنها جلب شده‌است.

زن آفرودیتی توجه خود را به افراد، درست آنطورکه یک شناسنده شراب، توجه خود را به یک شراب جدید مرغوب و ناشناخته نشان می‌دهد، ابراز می‌دارد.  برای آنکه این تمثیل را بیشتر بپسندیم، تصور کنید که یک شراب شناس لذت کشف یک شراب نایاب کهنه را احساس می‌کند و جام شراب را در دست گرفته و زیر نور، رنگ جام و شفافیت جام را تماشا می‌کند، آنگاه آن را بو می‌کشد و کمی آن را مزه‌می‌کند و چگونگی طعم آن را در دهان خود بررسی می‌کند. اما اشتباه بزرگی‌ست اگر تصور کنیم که این همه "توجه عاشقانه" و علاقه‌ای که او به آن شراب نشان می‌دهد تنها به همان شراب است.
و این اشتباهی است که اغلب مردم نسبت به توجه و آگاهی آفرودیتی نشان می‌دهند. آنها در زیر درخشش آن توجه به خود می‌بالند و ذوق می‌کنند و احساس زیبائی و جذابیت به آنها دست می‌دهد، متقابلا عکس العمل عاشقانه نشان می‌دهند و به دام او می‌افتند. اما این شیوه او گرچه اصیل و واقعی‌ست اما موقتی‌ست و او این شیوه را در مورد هرچیز که دوست دارد و می‌پسندد به‌کار می‌گیرد. این شیوه می‌تواند خیلی فریبنده باشد و فرد مقابل را گمراه کند و بپندارد که حقیقتا او این‌همه جذاب و جالب است در حالیکه واقعاَ نیست.

آگاهی آفرودیت، خلاقیت، ارتباط و مراوده

آگاهی آفرودیتی در تمام کارهای خلاق به چشم می‌خورد که شامل خلاقیت‌های فرد در خلوت و گفتگوهایی "در رابطه" با خلق اثر خود، که از پی ِ آن، چیزی نوین سر می‌زند نیز می‌شود. مثلا، روند کار یک نقاش که با رنگ و بوم سر و کار دارد را مشاهده کنید. وقتی نقاش غرق کارش می‌شود به حاصلِ شکل یافته‌ی ِ اثر هنری و حرکت قلم و رنگ و بوم، باز پاسخی دوباره می‌دهد و گوئی میان آنها یک دیالوگی برقرار است. گوئی یک رابطه درونی میان نقاش و اثر او برقرار است که چیزی نوین از آن بیرون می‌آ ید که هرگز قبل از آن وجود نداشته است. علاوه بر آن، ضمن آنکه نقاش بر جزئیات کار واقف و متمرکز است، یک هشیاری کلی هم در آگاهی خود نسبت به آن اثر دارد.

گاهی، این نقاش، یک قدم به عقب برمی‌دارد تا آنچه به‌طور ذهنی با او سر و کار داشته را حالا به شکل عینی مشاهده کند. او غرق است و آغشتهِ‌ی کار و در عین حال از کار خود جداست و به‌صورت عینی بر روی اثر خود کار می‌کند. در هر دو حال، هم درآنجا خلاقیت جاری‌ست و هم ارتباط میان اثر و خالق اثر. مکالمات و گفتگو در این حالت می‌تواند مبتذل، بی‌معنا و یا آزار دهنده و یا می‌تواند یک حرکت جهش‌وار ناگهانی یا هنرمندانه باشد و می‌تواند به مرغوبیت یک آهنگ جدید ساخته‌شده و یا درهم برهم باشد. وقتی که روح انسانی با موسیقی پرواز می‌کند، به اوج می‌رود و یک نت ناشناخته را لمس می‌کند، این روابط با انگیزه‌ای ناگهانی در ظاهر، اما در معنا می‌تواند خیلی عمیق و تکان دهنده باشد. هر دو می‌توانند هیجان را حس کنند و در دیگری پاسخ را بیابند. این تجربه متقابل و دونفره‌ی آگاهی آفرودیتی، فراهم‌کننده انرژی‌ای‌ست که راه ارتباط و خلاقیت و عامل تولید کننده آن است.

  تاثیر روح بخشی بر تندیس

 گمان می‌کنم اصطلاح حامل رویا (تراپیست، معلم، والدین و راهنمای روحی) که باعث شکوفایی افراد و برانگیختن توانائی‌های نهفته آنان می‌شود، از نظر فرد روانشناسی مثل رابرت روزندال، "تاثیر روح بخشی پیگمالیون مجسمه ساز" نام دارد. این اصطلاح، " انتظار خلاقیت از انسان‌ها" " تلقی می‌گردد. به این جهت پیگمالیون خوانده می‌شود چرا که او عاشق مجسمه بی نقص زنی که خودش ساخته بود گردید و آفرودیت این مجسمه را به زنی جاندار به نام "گالاتیا" مبدل ساخت.

 


تائیر بخشی بر تندیس بیجان، به کیمیاگری آفرودیتی مربوط است. در قرون وسطی، کیمیاگری، هم عملی به منظور ساختن طلا و هم یک تمرین روحی برای استحاله شخصیتی محسوب می‌شد. هنگامی که به سوی خلاقیت سوق پیدا می‌کنیم، درواقع تجربه کیمیاوی آفرودیتی را تجربه و احساس می‌کنیم و با نیروی استحاله و خلاقیت روبرو هستیم و ظرفیت خلق چیزهای زیبا که عشق در آن نهفته باشد را پیدا می‌کنیم و از طریق کیمیای آفرودیتی، می‌توانیم هر چیز عادی و پیش پا افتاده را به "طلا" تبدیل کنیم، درست همانطور که "پیگمالیون" از راه عشق، به زنی جاندار تبدیل شد.

ویرایش: عاطفه برزین

 

بخش دوم راجع به آفرودیت را از اینجا بخوانید

 

866

بازدید 10810 بار
منتشرشده در تیپ‌های شخصیتی آرک‌تایپی
محتوای بیشتر در این بخش: « تیپ‌شناسی , تیپ‌شناسی آفرودیت بخش دوم »
بازگشت به بالا

طراحی و بهینه سازی توسط گروه مشاورین سپنج