پیشنویس: در بررسی نقد فیلم”قوی سیاه” توسط دکتر”سرگلزایی”، مبحث “جهش ایمانی” توجهام را جلب کرد، چرا که مدتها درگیر موضوع خاص و سوالاتی راجع به خود و دوستانی بودم که مدرس حوزههای خطیر”آنتولوژی”*و همچنین “خودشناسی” هستند. شاید این مطلب برای هر خوانندهای دریافت خاص خود را داشتهباشد اما مطمئنا پاسخگوی سوالات بسیاریست…
انسان در مراحل مختلف رشد فردی، خصوصا در بحرانهای اصلی مثل نوجوانی، میانسالی و یا در زمان تصمیمگیریهای مهم زندگی مانند، انتخاب راه، شغل، ازدواج و … به جایی میرسد که نه ابزارهای قبلی برایش قابل استفادهاند و نه مقصد و راه انتخابی و انگار آنچه تا اکنون آموخته، دیگر جواب نمیدهد و مسئله اصلی اینست که سمت و جهت مسیر جدید مشخص نیست درست مانند اینکه پایی که تا به حال داشتهایم شکسته و راهی که رفتهایم به پرتگاه رسیدهباشد!
در فیلم روانکاوانه “قوی سیاه”، بالرین معصوم، در لحظاتی که واقعا تصمیم میگیرد بخش تاریک وجودش را زندگی و یا با او همانند سازی کند، در صحنهای از تاتر، بالهای سیاهش به شکلی نمادین، درمیآید چرا که دیگر نوبت پروازست و از طرفی ابزار قبلی راه رفتن که پاهای اوست، شکسته میشود. یعنی که راه جدید با ابزاری نو آغاز شدهست.
از طرفی، مرحله ملاقات با سایه از دیدگاه پرفسور یونگ، مانند تونل تاریکیست که میبایست افراد ازآن عبور کنند و قرار نیست در این مرحله بمانند و اگر در میان تاریکیها دست و پا بزنند و گرفتار پروژکشن شدید شوند، دچار (Identification with shadow) یا همانند سازی با سایه میشوند.
که در فیلم قوی سیاه، ناتالی پورتمن، با نقش تاریک خود همانند سازیکرد و بر اثر پروژکشن شدید در مقابل آینه بر خود ضربه زد!
در بحران میانسالی نیز برخی از ما وارد کانال جدید پرفشار زایمانی میشویم و سیاهیهای سرکوب شده، بیرون میزند، حتی پاهای سرحال و تیزرو جوانیامان شکسته میشود، درست شبیه بالهای بِلَک سُوان و انگار به ما میگوید، سفر قهرمانی به سمت دنیای درون، آغاز و یا به مرحله دیگری وارد شدهست.
حال انسانی که به لبهی پرتگاه رشد زندگی رسیده، راههای مختلفی برای انتخاب دارد:
1- راه پریدن و او ابزار مناسبش را مییابد و میپرد
2- میترسد و عقبگرد میکند و یا ابزار و راه را نمیشناسد پس رفتن به مرحله قبل را انتخاب میکند.
3- بر سر پرتگاه مینشیند و به هر دلیلی از جمله ترس، نیافتن ابزار پریدن و یا نرسیدن به مرحله واقعیـ تجربیِ رشد که اغلب از دانش بدون آگاهی نشات میگیرد، دیگران را تشویق به پریدن میکند.
گروه سوم معلمینی هستند که خودشان هنوز به تجربه پرواز نرسیدهاند اما بِپَرگویان خوبی هستند و گاه این ایجاد شور و شوق؛ باعث پریدن افرادی میشود که زمان جهش آنها از آغوش مادر ارزشی به مادر ایمانیاشان رسیده و این بدان معنیست که گاهی افراد، هنوز از بند ناف ارزشی خود جدا نشدهاند، اما بپر بپر گفتنشان بر دیگرانی که از مادر ارزشی خود بریدهاند، موثرست!
نظریه “جهش ایمانی” که توسط فیلسوف مسیحی دانمارکی، سورن کییِر کگور، مطرح شده حاوی این عقیدهست که فرد برای رفتن به مرحلهی بالاتر رشد و یا (تفرد از نگاه یونگ) میبایست ابتدا از هر وابستگیای مستقل شود و از دامان مادر ارزشی و هرآنچه و یا هرآنکه به او متصلست رهایی یابد تا در این جهش به آغوش مادر ایمانی که همان، رسیدن به وحدت یا مواجه و عبور از سایههاست برسد!
*
فیلسوف دانمارکی: Kierkegaard
جهش ایمانی : Leap of faith
هستیشناسی: Ontology