هر هویتی با هر شدتی که برای خودمان بسازیم، ضد آن را با همان شدت به شدو (سایه) تبدیل میکنیم
“یونگ“
اصولا هر صفتی که در خودآگاه داریم و یا به آن تظاهر میکنیم و بابتش ماسک میزنیم و در اجتماع، با آن صورتک، ظاهر و تعریف میشویم هویتی ست که دیگران قرارست آن را باور کنند، حال کاری نداریم که همهی این دیگران باور نمیکنند و سطح آگاهی و زیرکی بعضی از افراد بالاست و حتی قادرند پشت بعضی از ماسکها را ببینند، مهم اینست که وقتی فردی برای خودش هویتی میسازد و به شدت بر ضخامت ماسکش میافزاید، ضد آن تعریف، تعریف دیگری با همان شدت در ناخودآگاه که بخش تاریک وجود است درست میشود
و چون در فضای ناخودآگاهی نور و آگاهی وجود ندارد و (inflation) تورم در زیر پرسونا(ماسک)اش بوجود میآید، پس طبیعیست که این تورم، ماسک را با شدت به بیرون پرت و باطن ناهنجار متورم و بدشکل فرد را هویدا کند!
به طور مثال شخصی که مدعی راستگویی در هر شرایطیست و دروغ برایش غولی شده در ناخودآگاه و بخش تاریک وجود که جسارتا شعوری در آن بخش وجود ندارد، وقتی ایگو(تصویری که از خودمان داریم) ضعیف باشد که اگر نبود هرگز مدعی صفتی برای خود نمیشد، نمیتواند چراغی برای پیداکردن راه در تاریکی روشن کند و دست بچه غول تا بزرگتر و غیرقابل کنترل نشده را بگیرد و طبعا کار به جایی میرسد که این جناب شدو(سایه) به همدستی مادرش، کائنات که ناخودآگاه جمعیست، کاری بر سر فرد در میآورند و باعث ایجاد فضایی میشوند تا فرد ملبس به راستگویی، عریان دروغ گفتنهایی گردد که باور آن برای خودش نیز دشوارست!
مثالهای بیشماری داریم هر کداممان اگر چراغ دست بگیریم
و باید که سعی کنیم مدعی آنچه نیستیم و گاه حتی آنچه هستیم نباشیم
بیست و دوم فروردین 89
عاطفه برزین