یک عالم نوشته بودم، همهاش پاک شد…
با اعتراف میکنم شروع شده بود و سخت بودن اعتراف و اینکه
هر چه بخواهیم بنویسیم و بگوییم که من بهترم و یک جور دیگری فکر میکنم و متفاوت از آدمها
اما باز هم مثل همیم در خطاها، در چیدن اشتباهی مُهرهها و حتی در لذتبردنهای بیسبب که گاه سبب “نبودنهای” دیگران میشود و
تازه این بهترین قسمت ماجرا نیست والله نیست…
نوشتهبودم : اعتراف میکنم نَوَدهای دیگری به سرعت میروند، فرقی هم ندارد دو، سه یا چهارش
پس ای خود: منِ برتر، منِ خاضع، من خنگ
تو: ای رفیق، همسایه، همکار، همراه
مرا ببخش
خودت را هم
بیا این و بعد از این بار
مُهرهها را به جا و به موقع بچینیم
عاطفه برزین
آخر بهمن 92