همیشه وقتی تو مسائل خودشناسی چیزی کشف میکنم و یا از اساتید مجرب فرمولهایی رُ یاد میگیرم که جواب سوالهای سختمه و مطمئنم جواب سوالهای خیلیها هم هست مثل پیدا کردن باورهای هستهای ذهنی مخرب و بعد تکنیک تصحیح و تغییر اونا، دلم میخواد هرجور شده فریادشون بزنم ولی متاسفانه این تکنیکها نه راحت بهدست مییاد و نه میشه “شورتکاتی” توضیح داد و
دیگه اینکه بیشتر اساتید، مجوز پخش تکنیکهاشون ُ نمیدن و من شدیدا اعتقاد و احترام دارم برای این عقیده چون حاصل زحمات سالیان درازشون هست و ترس تفهیم اشتباهی در زمان اشتباهی و نامناسب رُ دارن و اینکه خیلی از ما اینترنت بازها حوصلهی ریشهای خوندن و یافتن نداریم و مشکل دیگه هم اینه که تجربه ثابت کرده ما خودمون باید بخوایم و باید وقتمون رسیده باشه تا بشه کاری برامون کرد و اغلب اوقات این جملههای کوتاه گوگوری که خودم هم زیاد میگم و انتقال میدم چه توی کانال شخصیت تلگرام و چه اینجا، خیلی زود فراموش میشن و بعضیها اصلا ممکنه اشتباه، برداشتشون کنن!
واسه همین باز میرسم به اسم کتابم و همون جمله تکراری که: “چقدر باید نگفت”
اما امیدوارم بعد از فراغت از چند کار انجام نداده و دانش و تجارب روانشناسی تکنیکی که این روزها خیلی نیازش دارم، وقت بشه کارگاههای جدیدی بذارم که بتونه دردهایی رو درمان ببخشه و قدرت باورهای موثر رو بیشتر زنده کنه. خستهام از فقط پیدا کردن زخمها ویافتن نوشداروهای پس از مرگ.
دلم یک عالم باور میخواهد که سنگهای مانع و مخرب را بر کَنَد!
در انتظار بهاری دیگر
#عاطفه_برزین
@selfh
روانشناسی شخصیت، آسیب شناسی، یونگ، تیپشناسی