یکی از ویژگیهای افراد بالغ، تبدیل رویدادها به صحنهی انتخاب است و بر عکس، اشکال فرد نابالغ اینست که همه چیز را به جبر تبدیل میکند و خود را در هیچ امر یا اشتباهی، مقصر نمیداند!
به طور مثال اگر انتخاب اشتباهی در ازدواج داشته، مدعیست که به جبر، بدبخت شده و در هیچ تصمیمگیریای دخالت نداشتهست و این دیگرانند که مقصرند، حتی یادش میرود که چقدر ملتهب بوده و یا پافشاری و یا حتی سکوت کرده و به این امر تن داده، به هر حال تن دادن و به جبر دیگران بودن هم یک اختیار است!
یا از کارش راضی نیست و یادش نمیآید که خودش با تلاش بسیار وارد فلان حرفه شده و حتی زحمت بسیار برای این شغل کشیده…
در واقع فرد با این عدم قبولِ قدرتِ انتخاب، تمام حیثیت خویش و تلاشها و زمانی که گذاشته را زیر سوال میبرد و این یعنی هیچ رفتاری از او دست خودش نبوده و در انفعال، نادانی و بیدست و پایی و به جبر زمانه یا اطرافیان، تا به حال، کار کرده، ارتباط با دیگران گرفته، رفاقت کرده و روزگار گذرانده؟!!
در واقع با هر آدمی میشود کار کرد و ارتباط گرفت به جز فردی که همیشه “بیتقصیر” است و متاسفانه در ایران، در اغلب ردههای اجتماعی و شخصیتی، این بیتقصیری مُد جامعه و خانوادههاست!
البته هستند افرادی که از آن ور بوم افتادهاند و خطای دیگران را هم به عهده و باز هم دچار انفعال میشوند و کاسه چه کنم چه کنم دست میگیرند.
یادمان باشد در هر رویداد اشتباه، اختلاف و به همریختگی یا بحران، مسئلهی اصلی، اصلاح و جبرانست، در این که هرکسی سهم خود را باید بپذیرد هم شکی نیست،
ولی دنیا نیاز به شمردن مقصرها ندارد، دنیا و کارهای مانده و بحرانهاش، نیاز به آدمهای موثر دارد، آدمهای بالغی که مسئولیت انتخابهای خویش را میپذیرند و آنقدر متعهدانه این مسئولیتپذیری را اجرا میکنند که در لحظه، میتوانند آدمهای موثری باشند آنهم با خیالی مطمئن و آرام که قادر باشند بر وقایع زندگی خویش و پیرامون آن، خلاقانه، عمل و مدیریت نمایند.
با برداشتی از سخنان دکتر #فرزاد_گلی #فلوشیپ #روانتنی
#عاطفه_برزین #روانشناس #اقتصاد_زیست_انرژی #رابطه
#اختیار #جبر