اصل اضداداز دیدگاه یونگ (opposites)، به وجود ضدیتها در انرژی طبیعیِ موجود در دنیا اشاره دارد مانند ارتفاع در برابر عمق، آفرینش در برابر زوال، گرما در برابر سرما و طبعاً انرژی مثبت و نیک در مقابل انرژی تاریک و منفی.
و جالب است که با این نگرش، تعارض بین قطبها، باعث تولید انرژی و نیروی محرکهی اصلی رفتارهای ماست!
همچنین، یونگ در اصل همارزی (equivalence) از قانون معروف فیزیک، یعنی “بقای انرژی” در مورد رویدادهای روانی، استفاده میبرد و میگوید: هیچ انرژی در روان از بین نمیرود بلکه به قسمت دیگر شخصیت، جابجا میشود. بنابراین اگر علاقهی ما از یک موضوع یا فرد کم شود، این انرژی به زمینهی تازهای انتقال مییابد و حتی وقتی خوابیم، به رویاها جابجا میشود.
اما موضوع مهم در قانون “همارزی” یونگ، هماهنگی بین محیط جدید برای انتقال انرژی با خود این انرژی سفر کردهاست که میبایست دارای ارزش روانیای، برابر با خود موضوع باشد و در غیر این صورت، این انرژی اضافی به ناخودآگاه منتقل و بر طبق این اصل، دائماً درون شخصیت پخش میگردد!
همچنین، یونگ بر اساس اصل اِنتروپی (entropy) در فیزیک، به مساوی شدن اختلاف انرژی روانی، اشاره میکند با این تفسیر که در شخصیت، نوعی گرایش به تعادل و آرامش، وجود دارد و اگر دو میل یا عقیده، از نظر شدت یا ارزش روانی، تفاوت زیادی داشتهباشند، انرژی از بخش قویتر به قسمت ضعیفتر، انتقال مییابد و در حالت ایدهال، شخصیت، انرژی روانی را بهطور مساوی، بین ابعاد مختلفش پخش میکند.
اما جالب است بدانیم این حالت ایدهال هرگز بهدست نمیآید چون اگر تعادل میتوانست حاصل شود، هیچ شخصیتی انرژی روانی نداشت چرا که برای تولید انرژی روانی، اصل اضداد به تناقض نیاز دارد و نه به تعادل!
با این تفاسیر بهنظر میرسد همهی آنهایی که از شنیدن اخبار ناخوشایند و یا موضوعات منفی دوری میکنند و مُروج مثبتاندیشی هستند لزوماً آدمهایی مثبت، یا بدون غم و مشکل نیستند که برعکس آن نیز صادق است و اگر واقعیتِ داشتن مشکل یا عدم مشکلات هر فرد را هم در نظر نگیریم و از آن بگذریم، تمایل افراد به مثبتاندیشی میتواند طبق اصول “اضداد و همارزی و انتروپی” پروفسور روانپزشک، «کارل یونگ»، نشان از مشکل یا اندوه درونی فرد و در مدل خودشکوفا شدهی هر انسان، اندوهناکی برای مشکلات جامعهی بشری باشد.
#عاطفه_برزین
با برداشتی از کتاب نظریههای #شخصیت/ #شولتز / ترجمهی سیدمحمدی