انتشار در روزنامه صمت (صنعت معدن تجارت) 28 مهر
گوستاو يونگ: بادبادك را میتوان نخ داد تا خيلی بالا برود، مشروط برآنكه پاها روی زمين باشند! (میبايست واقعبين بود)
هرگونه اعتيادی حاصل پنهان كردن رنج است. اين اعتياد فقط شامل وابستگی به دود و مواد نيست، زياد كار كردن، زياد تلفن زدن، زياد خوردن و هر كاری را به افراط انجام دادن و حتی گاه پناه آوردن به فضاهای خاصی مثل اينترنت، برای فرار از روبرو شدن با واقعيت است.
رنج را بايد ديد و ريشهاش را يافت. گاهي رنجی كه برده میشود يك جانبهاست اما گاه دوجانبه و بدتر از همه چند جانبه، ايجاد رنج میشود كه البته به قول يونگ هر دوی ماجرا در تعامل، نقش دارند و متاسفانه ما در خوشبينانهترين حالت، بيان رنج و راه حلی برای رفع مشكل پيدا و مكالمه نمیكنيم و برای فرارش به اعتياد رو میآوريم و در بدترين حالت عامل رنج را بيرونی احساس میكنيم و به واكنش پرخاشی، فحاشی و حتی ضرب و شتم میپردازيم!
حالا تشخيص رنج ديدگی خود داستانها دارد چون انسانهايی هستند كه خود را هميشه قربانی و ستم ديده و رنج كشيده میدانند، قربانيانی ( به زعم خود البته) كه میتوانند بسيار خطرناك باشند چرا كه كمپلكس انرژيهای منفی و بدبينیاند و هرگز باور نمیكنند خود در اين رنج كشيدن سهيم و چه بسا عامل اصليش بودهاند!
پس بهترين راه برای اينكه چنين اتفاقهای ناگواری نيافتد بالا بردن سطح نگاه و آگاهی و عميق شدن به اعماليست كه بيشترش را خودمان مرتكب شدهايم و مرحله بعد، عدم كتمان درد است و اين به معنای جار زدن و مظلوم نمايی جلوی اين و آن نيست (كه از بدترين بازيها در حوضهی غير صميمیست و متاسفانه اغلب ما از اين افراد بازی میخوريم) بلكه به معنای ديدن رنج و در مرحله اول پذيرش و كنارآمدن با آن و در مرحله بعدی رفع مشكل است كه البته گاهی اوقات از زمان رفع مشكل ديگر گذشته و فرد میبايست مراقب باشد كه ديگر در موارد مشابه ضربه نخورد و يا ضربه نزند!
شاملو جملهای دارد كه پيشتر برای اشاره به بخش سايه (شدو) آورده بودماش ولی به نظر میآيد براي اين مورد هم میتوان از خواندنش لذت برد كه
ابلها مردا عدوی تو نيستم من، كه انكار توام!
عاطفه برزین
زمستان 88
روانشناسی تحلیلی/ شخصیت شناسی/ کهن الگو/