اینکه آدمها بتوانند اولویتهای اولیه زندگی خود را پیدا کنند، بسیار مهم و اساسیست و اصولا همهی سعی ما در تیپشناسی شخصیت خود، یافتن همین استعداد، ذات اصلی و اولویتهاست…
به طور مثال در تیپ غالبی به نام آپولو، اولویت اصلی، دانش اندوزی، نظم و اخلاقگرایی تا آخرین لحظهی عمرست و تیپ دیونسوس، به لحظهی حال و دوستداشتنهایش میاندیشد و به درسخواندن علاقهای ندارد مگر آن درس، موضوع مورد علاقهاش باشد!
اولویتهای استعدادی و موروثیمان را که یافتیم، لااقل تکلیفمان با خودمان روشن میشود و دیگر میتوانیم پایمان را در یک کفش کنیم که “دانش اندوزی و برنامهریزی” یا “لذت بردن از لحظه ی حال و هنرمندی” اولویت اول من است و البته بعد از یافتن بذر اصلی وجود باید نقاط قابل رشد را تقویت کرد و بخشهای تاریک را روشنی ِآگاهی بخشید…
حال از محاسن دیگر این دانش، احترام و ارزش گذاشتن به اولویت دیگران نیز هست…
در این میان الههبانویی داریم که به دلایل مختلف از جمله حذف ترجمهی این بخش از کتاب پروفسور بولن و یا باورهای غلط و مخالفت ناخودآگاهی برخی، در حق تعریف او ظلم زیادی شدهست، برخی او را متهم میکنند به داشتن روابط سطحی متعدد و برخی از او معجزهی خلاقیتی بینظیر ساختهاند در حالیکه “آفرودیت” نیز مانند باقی تیپهای شخصیتی، خاکستریست با محاسن و سایههای خاص خودش…
اما در هر شکل اولویت و تعریف اصلی او” الههی عشق، زیبایی وکیمیاگریست” و آفرودیت هیچ چیزی را در این جهان، مقدستر از عشق نمیداند، حاضرست برایش تا قلهیِ قافِ تغییر و استحاله برود و حاضر نیست، هرگز هیچ کدام از داشتههایش را بیعشق ببخشد…
ای کاش باور کنیم که او در عاشقی، سهل نمیگیرد و روابط سطحی زودگذر نمیخواهد اگرچه الههی شور و زندگی و سرمستیست!
او عشق و رابطه را در تمامیت واقعیاش میخواهد و رویایی نمیاندیشد
بنابراین ای کاش یاد بگیریم به داشتههای خود و دیگران بها بدهیم
“عاطفه برزین”